( 5 رأی ) کارگردان : Tim Burton نویسنده : John Logan بازیگران : Johnny Depp, Helena Bonham Carter خلاصه داستان : در لندن ویکتوریایی، "بنجامین بارکر" آرایشگری خوشبخت است که با همسر زیبای خود "لوسی" و دختر دوست داشتنی اش "جوانا" زندگی خوبی را می گذراند. اما زیبایی "لوسی"، قاضی بدکار شهر را به خود جذب می کند. قاضی "توربن"، "بنجامین" را بخاطر جرمی که مرتکب نشده متهم و تبعید می کند و موفق می شود "لوسی" را از آن خود کرده و از او سوء استفاده کند …
|
|
منتقد: پیتر تراورس (رولینگ استون) – امتیاز ۸.۸ از ۱۰ (۳.۵ از ۴)
برای تعطیلات، «تیم برتون» داستان قتلهای سریالی "سوئینی تاد" آرایشگر را به تصویر کشیده است، کسی که گلوی مشتریانش را با تیغ میبرد و بعد با کمک "خانم لاوت" صاحب یک قنادی «هلنا بونهم کارتر»، گوشت آنها را به درون چرخ گوشت میاندازد و با آن گوشتها، شیرینی گوشتی میپزند و به مردم میفروشند. شما چه چیز دیگری از یک فیلم موزیکال میخواهید؟ پس آماده شوید تا با خشونتی افسارگسیخته و آوازهایی در لندن قرن نوزدهمی مواجه شوید -«سوئینی تاد»، که با عنوان فرعی «آرایشگر شیطان صفت خیابان فلیت» هم شناخته میشود و وقایعش در قرن نوزدهم رخ میدهد-. و دپ هم با آوازخوانیهایش کاری بزرگ انجام داده، او که تا کنون هیچگونه شعری در هیچ کدام از فیلمهایش نخوانده است اما باز هم چنان با هنرمندی این کار را انجام میدهد که نتیجهاش همچون کار افسانهای «استفن ساندهیم» بزرگ در تئاتر موزیکال «سوئینی تاد» است. شما فکر میکنید که این فیلم فاجعه است؟ خیر اینطور نیست، در عوض، «سوئینی تاد» از اول تا آخرش هیجان کامل است، هم ترسناک است، هم از برخی جهات بامزه است و هم به شکل فزایندهای هیجانی است. و کار دپ هم خیرهکننده است. او همچون پاواروتی ( بازیگر مشهور اپرا ) نیست و نمیخواهد هم که باشد، اما لحن آواز خواندنش فوقالعاده است. دپ خط میان آوازخوانی و هنرپیشگی را میشکند، و آنها را طوری با هم ترکیب میکند که تا انتها فیلم را در حدی فوقالعاده نگه میدارد. آکادمی، این را در نظر بگیر. این «سوئینی تاد» یک شگفتی خونین، یک حماسهی درونی، و یک اثر دهشتناک است و با وجود اشعار بهتر از همیشهی استفن ساندهیم این فیلم اوجی بیشتر میگیرد. برتون خیالاتش را هم در فیلمهایش سهیم میکند، و با کمک فیلمبردار این فیلم «داریوژ والسکی»، طراح لباسها «کالین آرتوود» و طراح صحنه «دانته فِرِتی» او یک استاندارد جدید برای تبدیل تئاتری موزیکال به فیلمی سینمایی تالیف کرده است. برتون خوب میداند که «سوئینی تاد» از زمان نمایشش در برادوی در سال 1979 با بازی «لن کاریو» و «آنجلا لنزبری» تبدیل به یک اثر بسیار مقدس در میان تئاتر دوستان شده است
او میداند که اشعار که ساندهیم نوشته هم پیش هواداران از احترام بالایی برخوردارند. اما با این وجود برتون و نویسندهی فیلم «جان لوگان» برخی ار اشعار را حذف کرده، مقداری شخصیتپردازی را محدود کرده و یک ساعت هم اثرشان کوتاه تر از آن نایش سه ساعته است، به این دلیل که بیشتر روی نیاز سوئینی به انتقام متمرکز شوند. چرا مرد قصه انقدر ناراحت است؟ به عنوان یک آرایشگر جوان، او بسیار به همسر و دختر کوچکش عشق میورزد. زیبایی همسر او «قاضی ترپین» با بازی چندشآور «الن ریکمن» را تحت تاثیر قرار میدهد، یک متجاوز جنسی که دست راست او «بیدل بمفورد» است. قاضی سوئینی را محکوم کرده و به استرالیا تبعید میکند تا بتواند با همسر او به معاشقه بپردازد. پانزده سال بعد،سوئینی به لندن برمیگردد، با رگهای از موهای سپید که با اندوهش تطابق دارد. خانم لاوت، صاحب مغازهی او، به او میگوید که همسرش دیوانه شده و اکنون مرده است، و قاضی میخواهد با "جوانا" دختر سوئینی ازدواج کند. این برنامهی قاضی است. هنگامی که آن دو به خواندن آواز "دوستان من" مشغول میشوند، خانم لاوت از عشقش نسبت سوئینی میگوید در حالی که سوئینی از عشقش نسبت به تیغ "حداقل دست راست من دوباره مجهز شده". سوئینی با شکست دادن "پیرلی"، یک آرایشگر رقیب که ساشا بارون کوهن نقشاش را ایفا نموده و به خوبی توانسته اندکی کمدی را به آن نقش القا کند، دوباره محبوبیتش را میان مردم به دست میآورد، و سعی میکند قاضی را به آرایشگاهاش دعوت کند.
سوئینی و قاضی در آرایشگاه یکی از ترانههای عاشقانهی ساندهیم "زن زیبا" را میخوانند، اما درست قبل ازاینکه سوئینی بتواند گلوی آن قاضی پست فطرت را ببرد، آنتونی «جیمی کمپبل باور»، یک ملوان جوان که او هم عاشق جوانا شده، به آرایشگاه میآید و مزاحم سوئینی شده و باعث رفتن قاضی میشود. سوئینی سرافکنده میشود، و در بهترین سرودش «تجلی الهی» فریاد میزند که از تمام انسانها انتقام خواهد گرفت. پس از زیاد شدن جنازهها و شیرینیهای گوشتی، یک زن گدا «لاورل میشل کلی» شعر «شهر در آتش» را میخواند. برتون از خون به صورت برداشت گرایانه استفاده کرده، نه واقع گرایانه. اما هنوز هم عدهای از افراد محافظه کار از خشونت بالای فیلم به بدی یاد میکنند. کی ما تبدیل به مردمی ترسو شدهایم؟ این فیلم فوقالعاده در تمامی زمینهها برجسته عمل میکند. بونام کارتر نیز همچون دپ موفق شده با وجود نداشتن هیچگونه سابقهی قبلی در آواز خواندن، به خوبی از پس بیان اشعار و آوازها برآید. او بامزه است و با خواندن آواز «در کنار دریا» مخاطبان را تحت تاثیر قرار میدهد، آوازی که وقتی خوانده میشود تصاویر جانی تازه به خود میگیرند و با رنگهایش شاد تزیین میشوند، خانم لاوت با خواندن آن آواز به یک امر محال میاندیشد: سوئینی عاشق او شده است. بعدتر، او با خواندن «نه تا وقتی که من کنارتم» برای نشان دادن حس فداکاریاش نسبت به شاگرد جواناش توبی با بازی عالی «اد سندرز»، آن هم درست وقتی که توبی در خطر مرگ است همه را متاثر میکند. هرچه بیشتر به انتهای این ماجرای تراژیک نزدیک میشویم، دپ بیشتر نقشآفرینی فوقالعادهاش را به رخ میکشد. سوئینی غرق در خون، بالاخره تسلیم احساساتش میشود، و شخصیت دپ هم بیشتر اندوهگین میشود. این یک لحظهی سرسامآور در معجونی فوقالعاده از زیبایی و ترس است.
اختصاصی نقد فارسی
مترجم: دانیال دهقانی
منبع : naghdefarsi.com
این مطلب تنها در ام بی فیلم باز نشر شده و ام بی فیلم هیچ گونه مسئولیتی در قبال محتوای آن نخواهد داشت
راهنما
در صورت خرابی لینک های دانلود خواهشمندیم در اسرع وقت از بخش نظرات ما را مطلع سازید