نقد و بررسی سریال مردسریال بلند ( The Man In The High Castle )
بیش از هفتاد سال از بزرگترین و خونین ترین جنگ در تاریخ بشریت می گذرد و در این مدت مطالب بسیاری در مورد جنگ جهانی دوم گفته شده، در سینما و تلویزیون در مورد این موضوع فیلم های بسیاری ساخته شده و هنوز هم ساخته می شود به جرئت می توان گفت جنگ جهانی دوم به قدری عظیم بوده که هنوز با گذشت هفتاد سال سینماگران موضوعی در مورد آن فیلم کنند و آن را تبدیل به یک فیلم می کنند.
تمامی تم های ساخته شده به نوعی به روایت کلاسیک در مورد این جنگ ختم شده است یعنی کشورهای اصلی درگیر در این جنگ با اینکه هر کدام با برداشتی متفاوت به این جنگ نگریسته اند اما کلیت موضوع بیانگر همان واقعیت اصلی جنگ جهانی دوم می باشد , یعنی پیروزی چشمگیر ابتدایی متحدین با محوریت آلمان , ایتالیا و ژاپن و در نهایت پیروزی تمام کننده متفقین با محوریت انگلستان , شوروی , فرانسه و ایلات متحده آمریکا , آلمان ها در فیلم های خود معمولا تصویری فریب خورده و تا حدودی قهرمان از خود نشان می دهند که توسط رهبران خود ابتدا برانگیخته می شوند ولی توسط همان رهبران محکوم به شکستی وحشتناک و غمبار می شوند , و بلایی که خود سر بقیه ملتها آورده بودند بسیار بدتر از آن سر خود آنها می آید ، نمونه بسیار خوب آن می توان به فیلم سقوط محصول سال 2004 اشاره کرد که هیتلر به عنوان پیشوا حتی در آخرین لحظات جنگ که شکست خورده و برلین توسط نیروهای متفق محاصره شده است هنوز دست از بلندپروازی های خود برنداشته و هر لحظه نقشه ای طرح می کند و دستوری می دهد اما فرماندهانش کاملا امید خود را از دست داده اند و شکست را پذیرفته اند.
تصویری که انگلیسی ها از خود نمایشمی دهند معمولا با عنوان محور مقاومت در مقابل آلمان و کشوری که آلمان قصد تسویه حساب شخصی با آن را دارد و در همه جبهه ها چه در خشکی , دریا و آسمان و چه در تکنولوژی در حال مبارزه است می باشد که تا حدود زیادی نیز درست می باشد . تازه ترین محصول سینمای انگلستان فیلم بازی تقلید محصول سال 2014 می باشد که گروهی در انگلستان به رهبری "الان تورینگ" ریاضیدان معروف انگلیسی با بازی بندیکت کامبربچ تصمیم به شکست رمز ماشین رمزنگاری آلمان می گیرند و در نهایت موفق به این کار می شوند و آغاز شکست های آلمان را رقم می زنند.
شوروی سابق که در مورد غضب شخص هیتلر قرار گرفته بود تصویری انتقام جویانه به دلیل ویرانی عظیمی که آلمان ها به این کشور وارده کرده اند نمایش می دهد و انتقام ویرانی و کشتار در شهر استالینگراد و سایر شهرهای شوروی را در برلین از آلمان می گیرند. و تا سال ها با تقسیم آلمان به دو قسمت شرقی و غربی و تسلط بر قسمت شرقی آلمان را تنبیه می کنند , تازه ترین اثر سینمای روسیه فیلم استالینگراد محصول 2013 روسیه است که بیانگر یکی از بزرگترین نبرد های جنگ جهانی دوم در شهر استالینگراد می باشد , ژاپنی ها هم تقریبا تصویری مشابه آلمانی ها از خود در جنگ ارائه می کنند اما بیشتر سعی می کنند که قدرت طلبی شدید خود را در شرق آسیا انکار کنند و به نوعی به خاطر بمباران اتمی توسط آمریکا تصویری تراژدی وار از یک قهرمان شکست خورده از خود ارائه دهند یعنی قسمتی که به کشورهای دیگر تجاوز گسترده می کردند را سانسور کرده و آن قسمتی که در حال شکست و دفاع از خود می باشند نمایش می دهند تا به نوعی به بیننده القا شود که ژاپن در واقع مظلوم واقع شده و فقط قصد دفاع از خود در برابر متجاوزان را داشته است!
این تصویری است که مورد پسند حاکمیت ژاپن قرار میگرفته است اما مردم ژاپن که بار سنگین این بلندپروازی ها و قدرت طلبی ها را به دوش می کشیدند به مانند مردم آلمان ابتدا توسط امپراطوری سیزده ساله و فرماندهان جنگ طلب برانگیخته می شوند و سپس به شکستی وحشتناک و تسلیم بی قید و شرط محکوم می شوند . نمونه بارز آن فیلم "نامه هایی به ایوجیما " ساخته کلینت ایستوود می باشد که در آن سربازان ژاپنی با ناامیدی در حال دفاع از جزیره ایوجیما می باشند و در وصیت نامه های خود به اشتباهات بزرگ خود و رهبرانشان اعتراف می کنند .
تصویری که ایتالیا و فرانسه از خود نمایش می دهند بیشتر به عنوان نقش حاشیه ای در جنگ بوده که در واقع نیز همینطور بوده است، ایتالیا کمک چندانی از دستش برای آلمان بر نمی آمده است و بیشتر اسباب زحمت آلمان در جبهه آفریقا می شود , فرانسه نیز در سال های ابتدایی جنگ در یک حمله برق آسا تقریبا توسط آلمان تصرف می شود و تا قبل ازورود آمریکا به صحنه نبرد در اشغال می ماند تا اینکه آمریکا با ورود به خاک فرانسه از طریق ساحل نرماندی زمینه آزادسازی دوست دیرین خود را فراهم می کند ، فیلم معروف نجات سرباز رایان ساخته استیون اسپیلبرگ کاملا به این موضوع پرداخته است . آمریکا نیز نشان می دهد که ابتدا قصد ورود به این جنگ را نداشته و با اعلام بیطرفی میخواسته به دور از خسارات این جنگ بماند اما درخواستهای متعدد انگلستان و فرانسه از آنها و اشتباه بزرگ آلمان در نابود کردن عمدی کشتی ها و زیردریایی ها این کشور در اقیانوس اطلس و همینطور حمله ژاپن به بندر پیرل هاربر در ایالت تنسی باعث باز شدن پای آمریکا به جنگ می شود و متحدین دشمنی بس تازه نفس و قوی برای خود می تراشند و خود را بیشتر در قهقرای نابودی می کشانند.
تا به اینجا با وجود برداشت متفاوت کشورها از جنگ جهانی و نقش آنان در این جنگاما واقعیت تغییر نکرده است ، متفقین در این جنگ پیروز شده و متحدین شکست خورده اند اما فیلیپ کِی دیک (Philip K. Dick) نویسنده آمریکایی در رمان "مردی در قلعه بلند" که به سبک "تاریخ جایگزین یا متقابل" (Alternate history ) در سال 1962 تالیف کرده است به نوعی مطرح کرده است که اگر قضیه بر عکس میشد و متحدین پیروز جنگ می شدند چه اتفاقی مخصوصا برای آمریکا می افتاد؟ آیا آلمان و ژاپن مانند شوروی که آلمان را پس از جنگ به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کردمتصرفاتشان را تقسیم می کنند ؟ در مورد ایالات متحده این قضیه صادق است و آمریکا به دو قسمت تبدیل شده که ایالت های شرقی و مهم آن را آلمان و ایالت های غربی آن را ژاپن تحت حاکمیت خود درآورده است و یک منطقه بی طرف بین این دو کشور تعریف شده است تا مرز مشترک نداشته باشند .
سریال در همین یک فصل تولید شده سعی می کند بسیار با حوصله و پرجزئیات و آرام داستان را به پیش ببرد , تا این واقعیت غیر قابل باور برای بیننده هضم شود که بله درست است و آلمان و ژاپن پیروز شده اند و آمریکا بین این دو تقسیم شده است و هم اکنون در خیابان های شهرهای آمریکا ژاپنی بسیار دیده می شود و آمریکا به هیبت فرهنگ ژاپنی در آمده است و ژاپنی ها و آلمانی ها در حال تحقیر آنان هستند. در نتیجه یک جبهه مقاومت در برابر اشغالگران تشکیل شده است که بسیار مرموز است و فیلم هایی توسط این گروه دست به دست می شود که واقعیت جنگ جهانی در آنها ضبط شده که نشان می دهد متحدین در واقع شکست خورده اند اینکه این فیلم ها از کجا تهیه شده اند حتی برای اعضای مقاومت نیز سوال بوده و آنها فقط می دانند باید این فیلم ها را از گزند اشغالگران محفوظ دارند و آن را به دست مردی با نام مستعار "مردی در قلعه بلند" برسانند.
اشغالگران مخصوصا آلمانی ها بالطبع نسبت به این فیلم ها حساس هستند چرا که دست آنها را رو می کند حالا بعد از قبول این واقعیت ما نیاز به شخصیت ها و در واقع قهرمانانی داریم که داستان در پی اتفاقاتی که برای آنها می افتد حرکت کند و واقعیت های بیشتری در اختیار بیننده قرار گیرد .
جولیانا کرین با بازی زیبای الکسا دوولوسَ،دختری معمولی است که در سان فرانسیسکو ایالت کالیفرنیا که زیر نظر ژاپنی هاست زندگی می کند اما خواهرش ترودی عضو گروه مقاومت است و طی دیداری یکی از آن فیلم ها را به دست جولیانا می رساند و خود توسط ماموران ژاپنی کشته می شود . او در پی درخواست خواهرش قبل از مرگ تصمیم می گیرد فیلم را به منطقه بیطرف برساند و آن را به یکی از اعضای مقاومت تحویل دهد اما ژاپنی ها به او شک کرده و او را تحت تعقیب قرار می دهند اما وقتی او را نمی یابند به سراغ دوست پسر او فرانک که یهودی است می روند تا از او حرف بکشند و خواهر و خواهرزاده های او را گروگان می گیرند تا او را به حرف بیاورند زمانی که فرانک تحت فشار و تهدید جان آشنایانش و لو دادن جولیانا مردد است اتفاقی که قبلا در ایستگاه اتوبوس برای جولیانا افتاده و کیف او را زن دیگری دزدیده است به کمک او می آید و زن دستگیر شده به همراه کیف جولیانا باعث می شود ژاپنی ها فکر می کنند جولیانا بی گناه است و فرانک را آزاد می کنند اما خواهر و فرزندان خواهر او را قبلا بنا بر درخواست آلمانی ها برای اعدام یهودیان در اتاق گاز خفه می کنند!
آلمان ها که قدرت بیشتری نسبت به ژاپنی ها دارند در صدد تضعیف و نابودی رقیب هستند ولیعهد ژاپن را طی مراسمی ترور می کنند آنها امکانات و نقشه لازم برای نابودی ژاپن را دارند چیزی که آنها از آن هراس دارند فیلم هایی است که باید به دست مردی با نام مستعار "مردی در قلعه بلند "برسد آنها سازمان اطلاعات خود را موظف به پیدا کردن این فیلم ها کرده اند سازمان اطلاعات نیز یک نفوذی به داخل تشکیلات مقاومت فرستاده تا به این فیلم ها دست پیدا کند این نفوذی طی اتفاقی در منطقه بیطرف با جولیانا برخورد می کند و سعی می کند او را فریب داده و تحت نظر بگیرد و اطلاعاتش را به مافوقش در سازمان اطلاعات آلمان در میان بگذارد.
فضای تیره و تار ابری و تعلیقی که در بطن سریال وجود دارد به زیبایی در سریال به کمک داستان می آید و بی رحمی و دیکتاتوری که اشغالگران بوجود آورده اند را به تصویر می کشد که مشابه این فضاسازی در فیلم "کودک 44" با بازی عالی تام هاردی میبینیم که دیکتاتوری استالینی در شوروی سابق در دوران جنگ سرد به زیبایی به تصویر کشیده شده است .
سریال همینطور که جلو می رود از واقعیت های جدیدی پرده برمیدارد اما راز اصلی و بزرگ سریال همچنان محفوط مانده است , اینکه چطور ممکن است طرفی که در جنگ شکست خورده به یکباره پیروز جنگ شده و چطور آمریکایی ها به یاد نمی آورند که چه اتفاقی افتاده و همه حتی سربازان نیز اتفاق نظر دارند که در جنگ شکست خورده اند! همچنین در اواخر فصل اول قلعه ای بزرگ بر فراز تپه ای سرسبز نشان داده می شود که به این واقعیت گمانه می زند مردی در قلعه بلند در واقع کسی نیست جز شخص آدولف هیتلر و اوست که این فیلم ها را می خواهد تماشا کند . چیزی که مشخص است شبکه آمازون به عنوان سازنده این سریال که تبلیغات جنجال برانگیزی نیز برای معرفی آن به کار برده بود ( به وسیله پوستر صلیب شکسته نازی ها که بر پرچم آمریکا نقش بسته ) سعی دارد سرمایه گذاری زیادی روی این سریال داشته باشد و داستان را آرام ولی پرکشش و جذاب روایت کند
.
بازی خوب و باور پذیر بازیگران به خصوص الکسا دوولوس تاثیر زیادی بر زیبایی این سریال داشته است . داستان سریال با اینکه کند و پر ابهام جلو می رود اما سعی می کند بیننده را منتظر اتفاقات بعدی نگه دارد و به او القا کند هنوز او چیزی ندیده و اصل داستان باقی مانده است و در این راه کاملا موفق عمل کرده است.
سریال مردی در قلعه بلند در صورتی که به روند صعودی خود را در ارایه داستان ادامه دهد مطمئنا به یکی از بهترین سریال های تلویزیونی تبدیل خواهد شد که داستانی کاملا جذاب و متفاوت در قالبی کاملا مناسب روایت می کند
احمد حمدی
منبع : moviemag.ir
این مطلب تنها در ام بی فیلم باز نشر شده و ام بی فیلم هیچ گونه مسئولیتی در قبال محتوای آن نخواهد داشت
راهنما
در صورت خرابی لینک های دانلود خواهشمندیم در اسرع وقت از بخش نظرات ما را مطلع سازید